دعوا
امروز طبق معمول با بابات دعوا کردیم، گریه کردم، خون دماغ شدم و تو مظلومانه نگاه می کردی، من را ببخش.
من
تازگی یادگرفتی بگی"من" یک چیزی میخواهی میگی"من" دیروز میخواستم برم ماست بخرم گفتی من من..بعد هم بدو دنبالم امدی...میخواستی همراهم بیای.
نویسنده :
مادر
9:25
کنسلی
طبق معمول مامانبزرگ برنامه شهربازی و گردش را کنسل کرد..... نمیدانم چرا؟
شهربازی
قول نمیدهم ولی شاید امشب با عمه شیما و مامانبزرگ رفتیم شهربازی... معلوم نیست اگر بیان، باهم میریم. آخه بابابزرگ رفته تهران..مامانبزرگ و عمه شیما تنهان...امروز قرار شد بهشون پیشنهاد بدهیم شب بریم شهربازی...حالا معلوم نیست بیان یا نه؟
تشکر
از همه عزیزانی که برای محمد طاهای من دعا کردند بسیار تشکر میکنم. ان شاالله همه بچه ها همیشه در صحت و سلامتی باشند و چشم شور وبد از همه بچه ها دور باشه ان شاالله.